کد مطلب:314391 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:181
توسل برای صبیه ام
4. ایام نوروز همین امسال كه به یزد رفتم و صبیه سوم حقیر كه برای اولین مرتبه وضع حمل او بود. به ما گفتند دكترها گفته اند حتما باید عمل شود. باز همان توسل را انجام دادم و همان بزرگوار كه میلیاردها جان امثال ماها به قربان او باد، مرا نا امید نفرمود و به طور طبیعی با وضع بسیار خوبی به فراغت انجامید.
والصلاة والسلام علیه و علی جده و أبیه و امه و أخیه و الشهداء و الصالحین و الأئمة الهداة المعصومین من الآن الی یوم الدین عدد ما علم وزنه ما علم عدد خلق الله و كلماته و عدد فضل الله و رحمته و عفوه و مغفرته. آمین رب العالمین.
سید صادق حسینی یزدی
20 ربیع الاول 1421 قمری
برابر با تیرماه 1379 شمسی
مرام اباالفضل
خیل ملك ملتجی به نام اباالفضل
جن و بشر سربسر غلام اباالفضل
هر كه بود در دلش فروغ هدایت
می شود آگاه از مقام اباالفضل
اهل وفا نیست هر كسی كه نیاموخت
درس وفاداری از مرام اباالفضل
[ صفحه 313]
گر علمش سرنگون شده است بلند است
رایت مردی به احترام اباالفضل
چشم فلك خیره شد چو دید به میدان
چهره همچون مه تمام اباالفضل
اهل جفا مرگ خود به چشم بدیدند
شد چو به میدان بپا قیام اباالفضل
ساقی همت به دشت كرببلا ریخت
باده ایثار جان به جام اباالفضل
تشنه درون شد به شط و تشنه برون شد
گرچه نبود آب شط حرام اباالفضل
تا ببرد آب سوی خیمه ی طفلان
بود همه سعی و اهتمام اباالفضل
آه از آن دم كه اوفتاد به میدان
از سر زین سرو خوش خرام اباالفضل
در نفس واپسین به سوی حرم بود
ناله ی ادرك اخا پیام اباالفضل
صحبت حال سكینه بود و غم آب
با شه دین آخرین كلام اباالفضل
بار گناه (سعید) گرچه گران است
دوست ببخشایدش به نام اباالفضل
والصلاة والسلام علیه و علی جده و أبیه و امه و أخیه و الشهداء و الصالحین و الأئمة الهداة المعصومین من الآن الی یوم الدین عدد ما علم وزنه ما علم عدد خلق الله و كلماته و عدد فضل الله و رحمته و عفوه و مغفرته. آمین رب العالمین.
سید صادق حسینی یزدی
20 ربیع الاول 1421 قمری
برابر با تیرماه 1379 شمسی
مرام اباالفضل
خیل ملك ملتجی به نام اباالفضل
جن و بشر سربسر غلام اباالفضل
هر كه بود در دلش فروغ هدایت
می شود آگاه از مقام اباالفضل
اهل وفا نیست هر كسی كه نیاموخت
درس وفاداری از مرام اباالفضل
[ صفحه 313]
گر علمش سرنگون شده است بلند است
رایت مردی به احترام اباالفضل
چشم فلك خیره شد چو دید به میدان
چهره همچون مه تمام اباالفضل
اهل جفا مرگ خود به چشم بدیدند
شد چو به میدان بپا قیام اباالفضل
ساقی همت به دشت كرببلا ریخت
باده ایثار جان به جام اباالفضل
تشنه درون شد به شط و تشنه برون شد
گرچه نبود آب شط حرام اباالفضل
تا ببرد آب سوی خیمه ی طفلان
بود همه سعی و اهتمام اباالفضل
آه از آن دم كه اوفتاد به میدان
از سر زین سرو خوش خرام اباالفضل
در نفس واپسین به سوی حرم بود
ناله ی ادرك اخا پیام اباالفضل
صحبت حال سكینه بود و غم آب
با شه دین آخرین كلام اباالفضل
بار گناه (سعید) گرچه گران است
دوست ببخشایدش به نام اباالفضل